«فاطمه، فاطمه است»....
26 بهمن 1395
دکتر شریعتی: خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست. نه،… بیشتر »
3 نظر
بارانی در اتش....
25 بهمن 1395
. نباریده ست بارانی در آتش دری می سوخت پنهانی در آتش بر ابراهیم آتش شد گلستان ولی اینجا گلستانی در آتش بیشتر »
دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی...
25 بهمن 1395
دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی افتاده نخ چادر او دست نسیمی تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم با دست خودش داده اناری به یتیمی حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را بخشیده به همسایه چه قرآن کریمی در خانه زهرا همه معراج نشینند آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی ای… بیشتر »
خنده ی زیبا به لب مولا...
25 بهمن 1395
. دیگر آن خنده ی زیبا به لب مولا نیست همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست قطره ی اشک علی تا به ته چاه رسید چاه فهمید کسی همچو علی تنها نیست . . بیشتر »
چه زمان و چه مکان...
25 بهمن 1395
. در زمانی که زمان یاد ندارد چه زمان و مکانی که مکان یاد ندارد چه مکان دل من در پی یک واژه ی بی خاتمه بود اولین واژه که آمد به نظر فاطمه بود . بیشتر »
دل نوشته های فاطمیه...
25 بهمن 1395
دل نوشته های فاطمیه ايّام « فاطميه» كه ميرسد، دلهاي عاشق و بيقرار، «سرود غم» ميخواند و منظومه اندوه ميسرايد. وقتي يك بوستان، خزان زده شود، وقتي يك گل، پرپر گردد و بلبلي به هجران گل مبتلا شود، چه ميماند؟ جز فصل ناليدن و موسم گريستن؟ فراق فاطمه، تنها… بیشتر »
شعله های عشق...
21 بهمن 1395
شعله های عشق من اشک های تو را بر کوبه های کوچه پس کوچه های سرد و خسته مدینه یافتم. خط تو را که بر پوست هر ستاره، غزل آفتاب را می نوشتی، خواندم. من نشان کبودین تو را از قافله هایی که از کناره بقیع می گذشتند گرفتم…. این شعله های عشق توست که انسان… بیشتر »
آموزگار ظرافت..
21 بهمن 1395
آموزگار ظرافت … ای آموزگار ظرافت آن جا که مردان از پای فتادند، چگونه رفتن را تو به من آموختی و آن جا که فریادها در سینه ها گم شد فریاد خسته دردم را تو به بلوغی رساندی و آن جا که حرامیان راه را بستند با اشک هایت راهم را تا، به خدا، تو علامت گذاشتی… بیشتر »
فاطمیه
21 بهمن 1395
فدک جلوه ای کوچک از حق بزرگ آل الله مظلوم بود که با وحشیانه ترین خوی منافقانه شان باز پسش گرفتند… فدای مظلومیتت یا علیِ که اگر به دنبال بزرگترین حق آل الله “حق ولایتت” رفته بودی معلوم نبود امروز پس از ۱۴۰۰ سال رنگی از اسلام و یادی از مظلومیت علی… بیشتر »
سلام بر تویی که خود انتظار آمدن را می کشی، اما نمی دانم چرا نمی آیی!!!!
21 بهمن 1395
سلام بر مهدی فاطمه، سلام بر تویی که خود انتظار آمدن را می کشی، اما نمی دانم چرا نمی آیی! ما باید تا کی منتظر آمدنت باشیم. عمرمان می گذرد و می رود اما هنوز در انتظار آمدنت هستیم. همه جمعه ها را شمرده ام این جمعه هم رسید و تو نیامدی! آخر دلم به کی خوش… بیشتر »
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر...
21 بهمن 1395
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر اتفاقی مقابلم رخ داد وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد سیب ها روی خاک غلطیدند چادرش در میان گرد وغبار قبلا این صحنه را…نمی دانم در من انگار می شود تکرار آه سردی کشید،حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه و… بیشتر »
درد و دلم ......
21 بهمن 1395
عزيزترين عزيز جان و دلم؛ هواي عاطفه دنيا ابري است، دلم گرفتارتنگ غروب است؛ همواره به چشم هايم التماس مي كنم كه تا تورا نديده،كم سو نشود؛ خودم راپيوسته به دامان خواهش دست هايم مي اندازم كه روزي هزار بار نام تو رادر مركز قلبم با خط درشت بنويسد. همه… بیشتر »
جمعه يعنى روح سبز انتظار***جمعه يعنى لحظه هاى بى قرار
21 بهمن 1395
جمعه يعنى يك غزل دلواپسى***جمعه يعنى گريه هاى بى كسى جمعه يعنى روح سبز انتظار***جمعه يعنى لحظه هاى بى قرار بى قرار بى قراريهاى آب***جمعه يعنى انتظار آفتاب جمعه يعنى ندبه اى در هجر دوست***جمعه خود ندبه گر ديدار اوست جمعه يعنى لاله ها دلخون شوند***از غم… بیشتر »