مردی نزد ابراهیم بن ادهم آمد و گفت.....
مردی نزد ابراهیم بن ادهم آمد و گفت:
استاد! دلم شوق گناه دارد… از برای خدا مرا نصیحتی کن.
ابراهیم به او گفت:
اگر دلت خواست گناه کنی، هیچ اشکالی ندارد. بکن! اما به پنچ شرط:..
آن مرد گفت؛
چه شرطی!
ابراهیم گفت:
اگر خواستی گناه کنی، در جایی پنهان شو که کسی تو را نبیند!
آن مرد گفت:
پناه بر خدا… چگونه از او پنهان شوم… هیچ چیز بر خدا پنهان نمیماند!
ابراهیم فرمودند:
اگر خواستی مخالفت اوامر الهی کنی… حداقل روی زمینش اینکار را مکن…
آن مرد گفت:
سبحان الله… پس کجا بروم؟! همه زمین و زمان از اوست!
ابراهیم فرمودند:
آیا از خداوند شرم نداری که روی زمینش فرمانش را بزمین مینهی؟! روی زمین او زندگی میکنی و از دستوراتش سرپیچی؟!
آن مرد گفت:
بیش بگو!ابراهیم گفت:
اگر خواستی فرمان خدا را بزمین زنی… حداقل از روزیش نخور!…آن مرد گفت:
پناه بر خدا… پس چگونه زندگی کنم… همه ی رزق و روزی از اوست!…ابراهیم فرمود:
ابراهیم فرمودند:
اگر مخالفت دستورات خداوند نمودی… سپس فرشتگان آمدند تا تو را به سوی جهنم ببرند… با آنها مرو!!!
آن مرد گفت:
سبحان الله… و آیا مرا توان مقابله با آنها هست؟!… آنها مرا با زور کشان کشان با خود خواهندبرد!!!
ابراهیم فرمودند:
خوب! پس وقتی کارنامه اعمالت را میخوانند گناهانت را انکار کن… بگو اینها از من نیست!
آن مرد گفت:
سبحان الله… وای بر من… پس کرام کاتبین کجایند؟!… فرشتگانی که مواظب من بودند کجا خواهندبود؟!… جسم و جانم که بر علیه من گواهی خواهد داد کجاست؟!…
سپس آن مرد بشدت شروع به گریستن نمود… و راهش را گرفت و در حالیکه میگفت:
کرام الکاتبین کجایند… فرشتگان خداوند کجا خواهند بود… جسم و جان و گواهان چه خواهند گفت…!!!
از آنجا دور شد… اگر میخواهید در اجر و پاداش این گفتار نیک شریک ما باشی این پندهای نیکو را به همه دوستان و عزیزانت برسان شاید کسی پند گیرد و ثوابی کسب کنی!
چرا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) میفرمایند: هر آنکس که به نیکویی دعوت کند، او را ثوابی است به اندازه آن کسی که از او شنیده و بدان عمل کرده است.
لطفا یک لحظه!
در همین لحظاتی که شما این نوشتار را میخواندید…
بسیاری از مردم دار فانی را وداع گفتند!!!
و با کمال تأسف بسیاری از آنها بر گناه و معصیت جان دادند… پناه بر خدا!!!
تو چه می دانی!… شاید نام تو ـ خدای ناکرده ـ شمارهی بعدی باشد!..
مواظب باش!
شخصی که یک لحظه پیش جان سپرد!
او نیز مثل تو گمان میکرد… و با خودش میگفت!
(( هنوز خیلی فرصت دارم))!!!
❤️??????❤️???