جمعه های تکراری....
27 بهمن 1394
دلم گرفته از این جمعه های تکراری
دلم گرفته از این انتظار اجباری
چقدر ندبه بخوانم…………. چرا نمایی؟؟؟
چه دیده ای که از این دل شکسته بیذاری..
نیا…..نیا . به درد خودم گریه میکنم باشد
شما که از حال من خبر داری ؟؟؟
صلاح مملکت خویش خسروان داند
از این به بعد غزل من ندارم اصرای
نیا…..نیا….. که وسع خرید کلاف نخم نیست
شما که با خبر از نرخ های بازای
امان نمیدهدم گریه
درد و دل دارم …..
به سینه مانده چه ناگفته ها که بسیاری
به جان مادرت آقا به کار می آیم …….
به جان مادرت آقا به کار می آیم…….
مرا اگر تو در این روضه ها نگه داری………..