فقر فرهنگی....
دوستی از فرنگ برگشته بود ایران. بعد از یکی دو روز رفت تو خیابونای شهر گشتی بزنه و تجدید خاطره کنه. اما یه چیز به شدت اون رو شگفت زده کرده بود: گفت: یعنی این همه زن روسپی تو خیابونای شهر فراوونه ؟! چقدر وضع مملکت خراب شده !
گفتم: اینقدرا هم که تو میگی خراب نیست؛ چرا همچین حرفی میزنی؟
گفت: مثلا این پوتین ها و کفش های پاشنه بلندی که پوشیدن!
گفتم: چه ربطی داره؟
گفت: آخه کفش هایی که این دخترا پوشیدن توی اروپا مخصوص زنای روسپی هستش و این کفش های پاشنه بلند به نوعی معرف کار اونها هست. این پوتین و کفش ها بخاطر ساختاری که دارن منجر به نوعی طرز راه رفتن میشن که چنین تلقی رو در فرد بیننده ایجاد میکنه.
گفتم: آخه این دخترا که خیلی هاشون چنین نیتی ندارن؛ یا بخاطر زیبایی می پوشن یا بخاطر مد !
غیرت فقط این نیست که... ناموست را بپوشانی تا نبینند!
غیرت فقط این نیست که…
ناموست را بپوشانی تا نبینند!
ناموس دیگران را نگاه نکردن هم از غیرت است…
حتی اگر پوشیده هم نباشند!
هر کس که برای رضای خدا چشمش را از نامحرم بگیرد
خداوند شیرینی ایمان را در دلش قرار میدهد!
تا حالا دلتو شیرین کردی؟؟؟؟
قدیما ................؟؟؟؟؟
قدیما مردم وقتی می دیدن یکی بی حجابه
تعجب میکردن و چب چب نگاه میکردن و نشون می دادن که خلاف انسانیته
ولی الآن چی؟؟؟
وقتی یکی رو می بینیم بی حجابه طوری نگاه می کنیم که انگار آخر تمدنه…
هر کسی هم حجاب داشته باشه مورد بی مهری قرار گرفته می شه
بعد میایم می گیم چرا خانما حجاب رو رعایت نمی کنن
خب واسه اینه که ما با رفتارمون نشون دادیم بی حجابی خیلی خوبه
حامیان حجاب اسلامی
بی غیرت
وصیت نامه......
ببخشید آقا! می تونم به خانومتون نگاه کنم؟??
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت :
ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:
مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری … …ه می خوری تو و هفت جد آبادت … خجالت نمی کشی؟
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد:
خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم
مرد خشکش زد… همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …