کل یوم عاشوا...
خدایا !!!!
گاهی تو را بزرگ میبینم و گاهی کوچک……..
این تو نیستی که بزرگ و کوچک میشوی……
این منم که گاهی نزدیک و گاهی دور میشوم…….
این قلب منه.
قلبی که قراره فقط خونه تو باشه خدا جون….!
خدایا…آرومم کن
تو آتیشم زدی و وقتی داشتم می سوختم فقط نگاهم میکردی…
من سوختم و خاکستر شدم …
اما…دودش تو چشم تو رفت…
من خاکستر شدم و از بین رفتم ولی حالا دیگه توام کور شدی …
از این به بعد دنیا برات سیاه و تاریکه…
چرا گذاشتی به اینجا برسه…؟
چرا هردومونو نابود کردی…؟
چطور حرفاتو باور کنم…؟
خدایا… همه چیو دست تو سپردم…فقط عاقبت به خیری می خوام…
خدایا …بهم آرامش بده…تو دلم کربلاست…
از همین امروز زیر تابوت هر شهیدی رو گرفتی
چشمای قشنگتو ببند
وقتی اون چشای نازت خیس شد
تو دلت فقط و فقط یه آرزو بکن…
بگو خدا…
کی میشه
بابام..
مادرم…
عشقم..
رفیقم..
بیاد زیر تابوت منو بگیره
که روش نوشته شده باشه
شهید گمنام…
فقط گمنام..
فقط گمنام
فقط گمنام
فقط و فقط گمنام
گمنام
—-
صلوات
وقتی میخواهی از خدا تقاضا کنی،
نگاهی هم به سوابق گذشتهات بکن.
اگر اشتباه کردهای، اوّل معذرت خواهی بکن!
و بگو: خدایا! من را ببخش ..
و بعد هم وقتی که میگویی بد کردهام، نیتت این باشد
که دیگر خطایی مرتکب نشوی و بعد با صدق نیّت، استغفار کن.
خدا می فهمد که من از ته دل طلب بخشش میکنم یا نه؟
او شرمندگی من را بهتر از خودم درک میکند.
مهم این است که امشب خدا به دل من و تو نگاه می کند.
این متن روایت است که:
هنوز که استغفرلله را نگفتهای، صحیفه را پاک و تطهیرمان میکند.
خدا این است..
—
دلم دیوانـه استــ
با شـوق سـوی پنجـره پـر مـی کشَـد
بـه امیـد ایـنکـه حرمـت آن سوی شیشـه نَـمایان باشد
طفلَـکــ نمـی دانَـد
از ایـنجـا تا بـه کربلا…
کـیلـومتر هافاصلـه است…
—-
یادته اربعین چقدر دلمون هوایی شده بود
الان چی ؟
صلوات
خداوند برای هرکس…
همون قدر وجود داره که…
او به خداوند ایمان داره…
این یک رابطه ی دوطرفه ست..
—
خدایا تو رو از یاد بردم و بد اوردم حالا نمیدونم با چه رویی پیش تو برگردم
میترسم از چشم تو هم افتاده باشم
خدایا سرگرم بازی زمونه شدم و فراموشت کردم
میدونم برات بنده خوبی نبودم و بندگی نکردم
میترسم دیگه اونیکه میخوای نباشم
حالا سرم به سنگ خورده و دوباره پیش تو برگشتم
خجالت میکشم بگم یه باره دیگه هم ببخشم
رنگ پشیمونی رو تو چشام ببین یه فرصت بده دوباره
نزار از چاله بیفتم توی چاهی که راه برگشتی نداره
یه دم منو به خودم واگذار کردی و یه دنیا ازت دور شدم
داشته هام ندیدم و به نداشته هام دل بستم و از خودم دور شدم
خدایــــــا..!!ببخشم
خـــدای من؛
گناهـانم
میـــسوزاننـدم
خاطــرات بی درنگ هجـــوم میـبرند ســوی افــکارم…
خواسـتم و نشـد !…
آرزوهایم را ، خاطـــراتم را یکی یکی به باد میــسپارم
شــــاید اندکـی سـبک شــوم؛
امــا نمیـــشود…!
دلـــم هم آرام نمیــــشود…
چــه کـــنم خـــدا…؟!!!
عجـب طعـم تلخ و زننده ای دارد این جراحت های افـکارم…
خـــدای من؛
کـــمکــم کن؛…اینهـــا برایم از لبه ی تیـــغ هم برنـده تر است…
خـــدایا،…مـــیدانم
دلــم تـــو را کــم دارد…
ببخـــش مـــرا…
به حــرمت اولین “یاعلــی” ای که در کــودکی گفـــتم…
خــــدا…
میـــخواهم دوباره قلــبم خانه ات باشـــد…
فــقــــط خـــودم و خـــودت …!
تــو فقـط دوباره ببخـــش ؛…
باشـــد…؟!!
پ.ن : تســــــلیت..دوست داشتین برای من هم دعاکنن..خواهشـــــــا
برچسبها: خــــــــدا
آن سوی همه ی دلــــــــــــتنگی ها . . . خــــُـــــدایی هست . . .
که داشتنش . . . جبــــــــــــــران همــــــــــه ی نداشتن هاست . .