یکی داشت می رفت پایش به سکه ای خورد
فکر کرد سکه طلاست…
نور کافی نبود،
کاغذی را آتش زد تا آن را بهتر ببیند…
دید که یک سکه دوریالی است…
بعد دید کاغذی که آتش زده
یک اسکناس هزار تومانی است…
با خودش گفت چی رو بخاطر چی
آتش زدم؟؟؟
این واقعیت زندگی خیلی از ما آدم هاست…
اغلب چیزهای عظیم را
به خاطر چیزهای بسیار کوچک آتش میزنیم
و خودمان هم خبر نداریم…..
هرکی دلش گرفته وهنوز نرفته کرببلا
با من بیاد بریم جنوب مرکزعشق بخدا
? ببینید | نقطههای نورانی
?️ نماهنگی از پیام رهبرانقلاب بهمناسبت هفته دفاع مقدس و روز تجلیل از شهیدان و ایثارگران.
? #کوچه_شهید
]]>? نماهنگ | یک پیام تاریخی در ساعات اول جنگ
?️ ساعاتی پس از بمباران فرودگاه مهرآباد توسط رژیم صدام، حضرت آیتالله خامنهای به عنوان نماینده حضرت امام خمینی پیامی را خطاب به ملت ایران بصورت رادیویی تلفنی صادر میکنند. ایشان در این پیام تاریخی ملت را رسما از تهاجم صدام به کشور باخبر کرده و آنان را به حفظ آرامش و رد شایعات دعوت میکنند و به مردم اطمینان میدهند که ارتش جمهوری اسلامی در برابر تجاوزکنندگان خواهد ایستاد.
]]>بسم الله …
دیروز که به گلزار شهدا رفته بودم روی گلزار شهدا جعبه ای نظرم رو به خودش جلب کرد .
روش نوشته شده بود : دلنوشته ای به شهیدان .
رفتم تو قسمت مزار شهدای گمنام ٬ یه گوشه ای نشستم و خیره شدم بهشون .
یعنی چی ؟
دلنوشته ای به شهیدان . مگه اونها خودشون نمی دونن ما چی می خوایم .
مگه نمی دونن برای چی می ریم پیششون . دیگه چه نیازی هست که من براشون دلنوشته بنویسم .
توی این فکرها بودم که یاد این جمله افتادم که خدا گفته : من می دونم که بنده هام چی می خوان ٬ اما دوست دارم که اونها خواسته هاشون رو به زبون بیارن ٬ من دوست دارم صداشون رو بشنوم .
خواستم شروع کنم به نوشتن اما بازم رفتم تو فکر ٬ حالا چی ….
حالا که قرار بود بنویسم هیچی به ذهنم نمی اومد .
تا وقتی که قرار به گفتن بود همه چی داشتم اما حالا که باید می نوشتم هیچی به ذهنم نمی اومد .
ذهنم کاملا خالی شده بود .
اما بالاخره خواستم از یه جایی شروع کنم .
شروع کردم و نوشتم …
بسم رب الشهدا و الصدیقین
سلام رفیقم ….
سلام لاله خونینم….
سلام همراه من در سخت ترین شرایط زندگی….
سلام یاور امام زمانم ….
سلام شهیدم …
قراره باهات روی کاغذ حرف بزنم . خیلی حرف داشتم اما ذهنم یه دفعه خالی شد . انگار هیچی ندارم برات بگم .
الان اینجام کنار شما ٬ کنار تربت پاک شما ٬ شما شهدای گمنام ….
گمنامید اما از همه مشهورتر …
این روزا دل همه خونه ٬ دل آقام ٬ دل رهبر ٬ دل شما ٬ دل مردم و دل من …
تو دلم خیلی چیزاست که به کسی نمی تونم بگم جز به شما .
آی شهدا ….
تا کی این همه نامردمی ها …
پس کی آقامون میاد .
اون آقایی که این روزا از همه مظلومتره . حتی از جد بزرگوارشون مولا علی (ع).
شما دعا کنید ….
دعا کنید برا ظهور آقام …
دعا کنید برا دل آقام برا دل من برا دل ….
برام دعا کنید…
می گن به هرکی بگی التماس دعا یه دینی میشه به گردنش و باید برات دعا کنه .
پس شما هم برام دعا کنید.
برا همه دعا کنید .
دعا کنید که شرمنده نشم …
شرمنده خدا ٬شرمنده آقام ٬ شرمنده رهبر ٬ شرمنده شما و شرمنده دلم …
آی شهدا التماس دعا …
]]>دلشکستگی پیچیده نیست!!
یک دل
یک آسمان
یک حرم
یک بوی اشنا
یک بغض آرزو های ترک خورده
به همین سادگی!!
حالمان خوب است…
تا بین الحرمین حسین است…
#دل _شکسته
✍️❣️قدر مادر را فقط
نوزادی می داند که اگر
تنی عطر مادرش را ندهد
آن را پس می زند
گمانم تنها اوست که می داند
هیچکس جز مادر
ارزش معشوق بودن را ندارد…??
? وإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَىٰ ،
ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ(نحل/٥٨) ?
همیشه وقتی به آنجای قرآن می رسم که می فرماید:
“شما بی عقل ها که تا خبر دختردار شدن تان به گوشتان
می رسید صورت تان از خشم و غضب، سیاه می شد”
فکر می کنم اینجا خدا خیلی عصبانی شده. ⚡️⚡️
انقدر عصبانی که برداشت عین این قضیه را توی کتابش آورد،
عین قضیه را به طعنه و کنایه به روی همه وجود جاهلیّت آورد.
که انگار بگوید:
« من که یادم نرفته شما چه جور موجوداتی بودید».
که انگار فرموده باشد:
بیخود کردی فکر کردی دختر دار شدن شرم دارد.
تازه گاهی کارهایی کرده عجیب و غریب. محمد بن عبدالله، عزیز کرده اش را دختری داده
و به دخترش گفته «کوثر» ?
دخترش را گذاشته شیرینی دل محمّدش که بشود «جگرگوشه»ی بابا. اصلاً خدا هرکار کرده که دختر بشود عزیز. بشود بالانشین. بشود رحمت. که «از سفر که بر می گردید، اوّل دختر را ببوسید»
که «اوّل هدیه دختر را بدهید بعد پسر را.» یا که «به دختر بیشتر از پسر هدیه بدهید».
میبینی؟ نگاه و توجه خدا را حس می کنی؟
خب آخر حسّاس است روی دخترها
تعارف که نداریم، فرموده:
«بر دختران مهربانتر است تا پسران.» ♥️
حالا اگر کسی چادر نماز سفید گل دارت را نفهمد.
سبز و فیروزه ای و سفید و سرخ را کسی نفهمد.
چه ارزشی دارد؟
بخاطر تو بود که خدا، روبروی جاهل جماعت
غیرت کرد و تا قیام قیامت پیش روی همه عالم،
طعنه اش را با غیض توی صورتشان پاشید؟
حالا نمیخواهی شکر کنی و لبخند بزنی که خدا ذوق کند؟!
یکی از شاگردانم که برای افزایش توانگری به کلاسم آمده بود. روزی هیجان زده به کلاس آمد.
چون ۵۰۰ دلار برنده شده بود یکریز میگفت : “باورم نمی شود. من هیچ وقت برنده نمیشوم”
ما میدانستیم این بازتاب فکرش است
او همچنان فکر میکرد استحقاقش را ندارد
و مدام میگفت وای باورم نمیشه این پول ماله منه.
هفته بعد نتوانست به کلاس بیاید
چون پایش شکسته بود مبلغی که باید به پزشک میداد ۵۰۰ دلار شده بود. او از پیش رفتن در مسیر تازه “توانگری” وحشت کرده بود و احساس میکرد لیاقتش را ندارد.
پس از این راه خود را مجازات کرد
اگر این عقیده را نپذیریم که “استحقاق” توانگری را داریم، حتی آنگاه که ثروت در دامن ما بریزد، به طریقی از دست ما میرود.
?لوئیز هی (کتاب شفای درون)
#به_ما_بپیوندید ?
? @PICS_NET
عشق اینگونه آغار میشود… میم الف دال را مادر
عشقی که پایانی ندارد، عشقی که یک لحظه سرد شدن ندارد، عشقی که یک لحظه جدایی ندارد، عشقی که بی نهایت است…
آخه مگه میشود؟ عشق مادر بی نهایت باشد ؟ مگر بی نهایت فقط برای خداوند نیست؟
الهی فدای تمام مادرای دنیا آخه مادری که محبتش وصل به خداوندِ، وجودش وصل به خداوندِ، پر از احساساتِ ، پر از مهربونیه ، در نهایت عشقش هم باید وصل به یک موجود ازلی و ابدی باشد. عشق مادر وصل به خداوندِ بی نهایت است… عشقی بی نهایت
مادر من سختی دنیا بسیار است مخصوصا با فاصله ی انسان از اسمان ، از ملکوت… نا آرامی دارد این دوری….
و انسان آرامش میخواهد
خداوند میدانست انسان دلش تنگ میشود
مادر معدن است
ریشه دارد….
محبت مادر نور دارد
نوری خدایی…
و برای همین هست که محبتش در دل ها نشسته و تمام نمیشود.
مادری که مادری اش محبت دارد، لطافت دارد، عزت دارد، ارزش دارد…
مادرم ای تمام هستی من ای دلیل زندگی من رنج هایی که به خاطر من کشیده ای و درد هایی که به خاطر من کشیده ای هرگز جبران کردنی نیست…
مادر جان چگونه برایت جبران کنم؟ چگونه دردهایت را تسکین دهم؟ چگونه باشم که رنج هایت را کم کنم؟ مادر جان چگونه باشم جز فرزندی صالح، مطیع، سپاس گذار، با ادب … و چگونه باشم جز برای جبران محبتی بی نهایت
مادر جان خیلی دوستت دارم …. دختر فدای هر نفست مادر
مادر م ای جان من وقتی در آغوشم میگیری صدای قلبت، عطر نفس هایت، نوازش دستانت و همه و همه تسکین ده تمام درد و ناراحتیم میشود.
زبان قاسر است از گفتن برای مادر
دست ناتوان است از نوشتن برای مادر
چه زیباست این شعر…
تا شقایق هست زندگی باید کرد ولی اینگونه نیست
تا مادر هست زندگی باید کرد
دوست دار شما فرزند دلبندتان
]]>#ارزش_پدر_بودن(۲)
?یکی از تفاوتهای اساسی بین محبّت مادر و پدر اینست که چون محبّت مادر به سهولت ابراز میشود، به شهرت رسیده. اما محبّت پدر چون معمولاً به سهولت ابراز نمیشود، آن شهرت را ندارد. اگر ما این محبّت پدر به فرزند را، قدرشناسی کردیم، تازه فرمایش پیامبر(ص) که فرمود: «من و علی پدران این امّت هستیم» درک خواهد شد. شاید یکی از اسرار اینکه خداوند اینقدر حرمت پدران را در احکام و اخلاق سفارش کرده، این باشد که این محبت پنهان، حرمتش از جهاتی، مهمتر است.
?علیرضا پناهیان
]]>❣اندکی تفکر❣
پدر زحمتکش در دمای 50 درجه سخت مشغول کار کردن بود
و پسر 26 ساله اش بی توجه غرق در فضاى مجازى این پست را گذاشت :
” بسلامتی همه ی پدرا… “
مادر از 5 صبح بیدار شده بود و مشغول کار های خانه
ولی دخترش ساعت 2 ظهر از خواب بیدار شد و چند ساعت بعد درفضاى مجازى پست گذاشت :
” همه ی هستی ام مادر…”
در همان لحظه مادر وارد اتاق دختر شد،دختر فرياد زد :
” هزار بار بهت گفتم بی اجازه نیا تو اتاقم، نمی فهمی ؟؟؟ “
?راستی، پست دختر کلی لایک خورد… مرد تابلوی خاتم کاری شده زیبایی را که خریده بود،روی دیوار نصب کرد…
همسرش گفت :
” حال برادرت را که بیمار است پرسیده ای…؟ “
مرد با عصبانیت گفت :
” الان حوصله ندارم…”
?راستی ! روی تابلو نوشته بود:
“بیا تا قدر یکدیگر بدانیم…” !
?راستی! هیچ فکر کرده ایم که شعار هایمان در دنیای مجازی، چقدر به رفتارمان در فضای حقیقی شباهت دارند ؟؟!
?کاش ادمها میتونستن همان چیزی که در زندگی حقیقی است نشون بدن …
]]>